http://hegrat.ParsiBlog.com | ||
بولتن نیوز: روزگاری «علیمحمد مؤدب» عزیز وقتی خبر مرگ «هاجر نویدی» دختری روستایی از اهالی روستای قلعهرئیسی (از توابع استان کهکیلویه) را شنید که بر اثر بیماری سادهی «سرماخوردگی» و تنها به دلیل ناتوانی مالی برای تهیهی دارو جان داد، چنین سرود:
ما کار خودمان را کردیم ما دو صفحه روزنامه، از مرگ عجیب تو نوشتیم و سخنگوی اصلاحات، به خبرنگارمان خندید ما خبر مرگت را در روزنامه تیتر یک کردیم «مرگ در اثر سرماخوردگی»
اما باید آدمفضاییها با اسلحههای عجیب تو را هدف میگرفتند تا ما هم از دوربین تفنگ آنها تو را در تلویزیونها و پایگاههای اینترنتی میدیدیم باید صاعقهای از آسمان میآمد و در آتشی سبز میسوختی تا به چشم بیایی یا دست کم باید زیباتر میبودی و در حین بازگشت از کلاس موسیقی با گلولهای مشکوک کشته میشدی
خواهرم هاجر نویدی روستازاده جوانمرگ به تیر 1381 خواهرانم، برادرانم درگذشتگان به تاریخ این خاک سرخ باید مثل خواهرم ندا به خرداد 1388 میمردید تا به چشم میآمدید! شاید به احترامتان یک دقیقه سکوت میکردند!
و این روزگاری، روزگار امروز سایتها و رسانههای خبری ما نیز هست. دیروز یکی دیگر از مادران شهدا جان داد. «قرةالعین ناوان». در بهشتزهرا. و بر سر مزار دو شهیدش. هنگام اذان ظهر. و در حال غبار روبی قبر فرزندانش. اما این تیتر ارزش خبری نداشت. به خاطر همین حتی بسیاری از سایتهای خبری مثلا اصولگرا هم به آن نپرداختند. ولو به اندازهی درج خبر در ستون سمت راست یا چپ خود. حتی رسانهی به ظاهر ملی هم به خودش زحمت نداد این خبر را در یکی از بخشهای خبری خود بگوید. آخر این خبر نه جنجالی است، نه مخاطب دارد و نه مسألهی روز است. سایتها باید به مسائل مهمتری بپردازند. مثل مشایی و رحیمی و توکلی و نادران و امثالهم. رسانهی ملی هم کارهای مهمی دارد. ناسلامتی تا ساعاتی دیگر، تیم ملی با کرهی جنوبی بازی دارد و رسانهی ملی وظیفه دارد برای افزایش روحیهی بازیکنان تیم ملی، کرکریهای افشینخان قطبی برای مربی کره را پخش کند. ای کاش سایتهای ما هم به اندازهی سایتهای ضد انقلاب، کار خبری بلد بودند. فقط کافی است نگاهی به این سایتها بیاندازید. برای یک روز غذا نخوردن دروغین تاجزاده و یا اعتصاب غذای خشک نوریزاد، چه هیاهویی که راه نمیاندازند. فقط کافی است یک روز مجید توکلی شکمدرد بگیرد، فردا همهی این سایتها تیتر یک میزنند «مجید توکلی، دانشجوی آزادیخواه ایرانی، در اثر شکنجههای زیاد، دچار خونریزی معده شد». راه به راه با خانوادهی زندانیان سیاسی مصاحبه میکنند و جملات و عکسهایی از آنها منتشر میکنند که احساسات و عواطف را بر میانگیزد و اصلا مخاطب فراموش میکند که تا چند ماه پیش همین افراد بودند که میخواستند این نظام را ساقط کنند. آری، وقتی آرمانهای انقلاب اسلامی را خلاصه کنیم به دعوا بر سر لحاف ملا، باید هم از درگیری توکلی و نادران با رحیمی، یا مکتب ایرانی مشایی، یا اصولگرا و اصلاحطلب بودن علی مطهری و... بنویسیم و جان دادن این مادر شهید را فراموش کنیم. باید هم فراموش کنیم که روزی روزگاری پدران و مادرانی هم در این ملک بودند که تمام هستی خود، یعنی فرزندانشان را برای دفاع از انقلاب و اسلام به میدان فرستادند. و حال در کنار عدم توجه مسئولین، تک به تک در حال پر کشیدن از این دیارند. کاش سایتها و رسانهها به اندازهی مشایی و رحیمی و توکلی و نادران و ایضا قطبی و تیم ملی و الخ هم که شده برای این اتفاقات جایی باز میکردند. مشکل همهی این حضرات فوقالذکر و البته همهی ما در این است که گاهی فراموش میکنیم که برای چه انقلاب کردیم، و چه کسانی و با چه آرمانهایی انقلاب را تا بدینجا رسانیدهاند. آقای توکلی! جناب نادران! رحیمی را رها کنید. عدالتخواهی فقط مبارزهی با رحیمی نیست برادر! رحیمی دکتر باشد یا نه، خیلی توفیقی ندارد. عدالتخواهی یعنی همه را دیدن. و برای هر کس و هر چیز به اندازهی خود، جا باز کردن. سهم این مادر شهید در تز عدالتخواهی شما کجا است؟ آقای مشایی! موضوع جعفر پناهی مهمتر است یا موضوع این مادر شهید و خانوادههای شهدا؟ کدام یک به گردن شما بیشتر حق دارند؟ اصلا مکتب ایرانی را ول کن برادر، بچسب «مکتب شهدا» را! آقای مطهری! به جای جمع کردن امضاء برای استیضاح احمدینژاد، به دنبال استیضاح خود و دیگر نمایندگان مجلس باش. ناسلامتی شما نمایندگان این مردماید! با رأی همینها به کرسی سبز مجلس تکیه زدهاید. اصلا فردا در صحن علنی مجلس رأیگیری کنید که چند نفر از نمایندگان خبر جان دادن این مادر شهید را شنیدهاند؟ دیروز یکی دیگر از مادران شهدا جان داد. «قرةالعین ناوان». در بهشتزهرا. و بر سر مزار دو شهیدش. هنگام اذان ظهر. و در حال غبار روبی قبر فرزندانش. او مادر شهیدان «مجید و محسن صادقی» بود. و من از آن میترسم که این مادر شهید در آن دنیا شکایت بیوفایی این قوم را به فرزندان شهیدش بکند. و خدا نیاورد روزی را که شهدا از این قوم روی برگردانند.
[ شنبه 89/11/2 ] [ 10:3 صبح ] [ حسین ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |