سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://hegrat.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

"عماریون"- نقل از جهان نیوز، آنچه که این روزها با حمایت اصلی چهره جنجالی دولت و سایر همقطارانش تحت عنوان "جشن های جهانی نوروز" قصد آغاز شدن دارد، شباهت های غیر قابل انکار و البته جالبی با جشن های ???? ساله شاهنشاهی و در ادامه با شرایط وقت کشور در هنگام برگزاری این جشن ها دارد.

در اینجا ذکر یک نکته ضروریست و آن این که تنها بهانه طاغوتیان برای پر رنگ کردن مفهوم ایرانیت در راستای بلندپروازی هایشان "کوروش و تخت جمشید" بود و گویا تنها بهانه امروزیان نیز برای توجه دادن افکار به مفهوم ایرانیت و جدا کردن آن از اسلامیت، "نوروز" است و البته غیر از نوروز هم بهانه دیگری در دستشان نیست.

نگاهی کوتاه به اسناد منتشره توسط سازمان اسناد انقلاب اسلامی جزئیات جالبی را از جشن های ???? ساله بیان می کند.در بخشی از سندهای منتشر شده از سوی سازمان اسناد انقلاب اسلامی پیرامون جشن های ???? ساله و انگیزه شاه ستمگر در برگزاری این جشن ها آمده است:"او با این سخنان می‌خواست دلیلی بر موجودیت خویش اقامه کند... وی براین بود تا با اتصال تاریخی خود با یکی از پادشاهان باستانی ایران که از نظر او ارزش و اهمیت بیشتری داشت‌، بتواند با کسب نظر موافق خارجی‌ها! و تأیید و صحه‌گذاری آنان بر برنامه‌هایش‌، محبوبیت بیشتری در نزد مردم ایران به دست آورد... شاه معتقد بود در صورت کسب موفقیت در جلب نظر دولت‌های خارجی به ویژه آمریکا نسبت به برنامه‌هایش، می‌تواند با بزرگ‌نمایی این مسئله و دلالت بر تأیید شخصیت های باصطلاح سیاسی، مهر تأییدی بر اقداماتش بزند."

از سوی دیگر انتقاد قاطبه مردم به برگزاری جشن های ???? ساله شاهنشاهی و هزینه های گزاف این جشن ها یکی نکات مهم در تاریخ دوره شاهنشاهی و چرایی اضمحلال آنست. نکته ای که حتی برخی از تاریخدانان معتقدند یکی از عوامل اصلی سوق دادن مردم به سمت انقلاب برای سرنگونی شاه خائن، برگزاری همین جشن های پر زرق و برق از کیسه ملت بود.در همین زمینه ساواک در گزارش ویژه خود در رابطه با برگزاری جشن های ???? ساله به یک تجمع مردمی در یکی از مساجد تهران اشاره می کند و می‌گوید: "بعد از ظهر روز ?/?/???? چند نفر از افراد حاضر در مسجد خیابان فردوسی قبل ازشروع سخنرانی فخرالدین حجازی ضمن صحبت‌های خصوصی اظهار داشتند: وضع بازار بد است و این جشن‌ها و مخارج کمرشکن آن وضع اقتصادی را شکسته و نابود کرده است‌. مالیاتها زیاد شده‌، حتی کارمندان دولت‌، هم ازگرانی کرایه منزل و بالارفتن سطح زندگی ناراحت هستند. دولت فریاد می‌زند که مخارج جشنها را خودش تأمین کرده در صورتی که با گرانی روزافزون و مالیاتهای کمرشکن که از بازاری‌های بدبخت و مردم کوچه و بازار گرفته‌اند، این علم و کتل را راه انداخته‌اند. به خدا امسال بازار گرفتار ورشکستگی حتمی خواهد شد و لااقل ??% نفر از تجار ورشکست خواهند شد. در میان آن چند نفر یکی کارمند دولت بود و گفت‌: آقا از حقوق ما هم برای جشن مبلغی کم کرده‌اند، بدبختی اینجاست که کسی جرأت حرف زدن را ندارد وآن بیچاره (آیت الله سعیدی‌) تا آمد حرفی بزند توی زندان او را کشتند."

به نظر می رسد تا هنگامیکه در مملکت ما هنوز نقاط فراموش شده و محروم وجود دارد و تا زمانی که انگشت های ظریف کودکان برای امرار معاش قطع می شود و یا مادری در یک منطقه محروم به دلیل نبود امکانات در هنگام زایمان فرزندش جان می سپارد، برگزاری جشن های پر زرق و برق و خرج کردن از کیسه ملت برای مفاهیمی که نه برای آن انقلاب کردیم و نه برای آن شهید دادیم و فقط جزئی از هویت ماست، بی معنا باشد.

از دیگر سو در عنفوان اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و درست در هنگامیکه دولت نیاز به مدیریت صحیح اجرای این طرح دارد آیا گران تر شدن نرخ برخی کالاها و خدمات مایحتاج مردم با برگزاری جشن های پر زرق و برق و دعوت زنان و دختران بزک کرده برای برگزاری مراسمی که هزینه آن را دولت داده است، آیا اقدامی عاقلانه است یا برعکس آن اقدامی نافهمیده و با مقاصد خاص نام دارد؟مرکز انقلاب اسلامی در یکی دیگر از اسناد خود در مورد جشن های ???? ساله شاهنشاهی آورده است: "سپهبد فریدون سنجر که خود یکی از آجودان‌های سران کشورهای افریقایی در جشن بود، در خاطراتش چنین می‌گوید: وقتی چشمم به آن بلوار زیبا و درختهای زینتی و گلکاری‌ها و فواره‌ها و آب نماها در شهرک چادرها که به این مناسبت (جشن ???? ساله‌) برپا کرده بودند، افتاد در دلم گفتم برای ساخت این ویلاهای چادری و این بلوارها و گلگاری‌ها چقدر انرژی و پول مصرف شده است‌؟ آیا نمی‌شد این پولها را در راهی خرج کرد که به درد جامعه بخورد؟..."در اینجا باید گفت که وقتی یک چهره طاغوتی نیز با دیدن زرق و برق های ایجاد شده با پول مردم، چنین سوال هایی در ذهنش ایجاد می شود، تکلیف ما و مردم که سربازان امام روح الله هستیم و در کنار این نظام و انقلاب ایستاده ایم روشن است...؟!جشن های ???? ساله شاهنشاهی که حکومت طاغوت را رو به زوال برد تا آنجا قبیح بود که امام روح الله نیز نسبت به ان واکنش نشان داد.امام راحل در اعلامیه ای خطاب به ملت ایران نوشتند: " برملت است که با جشن‌های ?هزار و ??? ساله مبارزه منفی کند. به حکومت ایران بگویید که از این جشن دست بردارید."

در اینجا یادآوری برگزاری جشنی شبیه جشن جهانی نوروز در دوران اصلاحات نیز خالی از فایده نخواهد بود. جشنی که دقیقا قرار بود در زمان ریاست سیدمحمد خاتمی در تخت جمشید برگزار شود و حتی تبلیغات تلویزیونی آن نیز از تلویزیون پخش شد اما برگزاری آن با دخالت برخی مقامات نظام منتفی شد.ما در خاتمه این گزارش این نکته را به دولت محترم گوشزد می کنیم که قرار نیست با هر اشتباه واضح دولت، رکن اصلی نظام مجبور به دخالت و اصلاح برخی اقدامات غلط باشد.برگزاری جشن جهانی نوروز که در واقع یک کپی برابر اصل جشن های ???? ساله شاهنشاهیست نه تنها به دلایل مختلف مفهومی و پیرامونی به صلاح کشور نیست بلکه ما رسانه های طرفدار دولت را در برابر هجوم سوالات بی پاسخ مردم تنها می گذارد


[ سه شنبه 89/12/24 ] [ 3:13 عصر ] [ حسین ] [ نظرات () ]

اگر یکی از توگوشی هایی که این زن خورده بود را امثال زهرا رهنورد تهوع‌آورخورده بودند تا الان ادعای رهبری انقلاب را می کردند. ادعا میکردند بااستقامت ترین زن تمام اعصار تاریخ بشریت هستند.الحمدلله که یک قطره خون از دماغ اینها نریخت.

مرضیه حدیدچیدوست داشتن بر اثر عارضه ریوی در بیمارستان خاتم الانبای تهران بستری شد? خوب که چه؟شد که شد.

حالا اگر الناز شاکر دوست بستری میشد یک چیزی?کل سینمای ایران میخوابید. شونصدتا نشریه زرد  آه و ناله سر میدادند.اصلا چرا خودمان را گول بزنیم ?همین صدا و سیما یَک بساطی راه می انداخت.

ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکنند آخر کار رفتند
شرمندهدخترانش را آوردند و جلوی چشم مادرشان شروع به دردناکترین شکنجه ها بر روی آنها شدند?شکنجه فرزند جلو چشم مادر همه میدانیم چقدر وحشتناک است?اما این کوه صبر لب از لب باز نمیکرد. آفرین

 کروبی  که گوئی دچار بیماری"همه کس به خود تجاوز بینی"شده است بچه اش توی درگیری ها یک کشیده خورد?از همین یک کشیده یَک پیراهن عثمانی درست کرد علیه انقلاب که "فارین پالیسی"آخر او را به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگدروغ سال انتخاب کرد?انصافا کسی که از یک توگوشی بتواند اینهمه جار و جنجال راه بیندازد دانشمند است?حضرت عباسی اندیشمند است.

حدید چی زمانی که مسئول سپاه غرب کشور  بود ? از افتخاراتش همین بس که  به اندازه موهای سر اعظم طالقانی?منافق و ضد انقلاب به درک واصل کرده است?اما هیچوقت ادعای ریاست جمهوری نکرده .اگر شیرین عبادی به فرض محال یکی از شلاقهایی که حدید چی خورده است را خورده بود الان با "بان کی مون" سر ریاست سازمان ملل متحد دعوا داشت.


حدیدچی نه باند و دفتر و دستکی دارد نه صاحب ملک و املاک و باغ و ویلائیست?نه بچه هایش در انگلیس هستند که غصه شان را بخورد نه حتی ادعا دارد یک آلبوم با امام عکس دارد نه ادعا دارد روشنفکرترین زن ایران است حدیدچی فقط یک چیز دارد ?عفونت پاهایش? که بر اثر کشیده شدن ناخن هایش در زمان شاه هنوز رنجش میدهند.همین

من مانده ام مسئول برگزیدن چهره های ماندگار کیست؟
گیج شدم میترسم آخرش احمد پور مخبر چهره ماندگار شناخته شود?مرضیه حدیدچی نشود.نشد هم نشد اشکالی ندارد ?مرضیه حدید چی همین که یکی از چهره های ماندگار پیش حضرت امام است برایش کافیست.اتفاقا الان که فکر میکنم میبینم اگر چهره ماندگار نشود خیلی بهتر است چون آنوقت مسئولین خیال میکنن دینشان را ادا کرده اند نسبت به این زینب انقلاب.

خلاصه اینکه حدید چی بستری شده است توی بیمارستان خاتم الانبیاء.اگر پزشکان خاتم الانباء از پس درمانش بر نیامدند خود خاتم الانباء در بهشت بر داغهای کهنه شده دلش مرهم خواهد نهاد...

(به نقل از مجید معلم سایت الف)


[ سه شنبه 89/12/10 ] [ 2:9 عصر ] [ حسین ] [ نظرات () ]

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسه روز شنبه این مجمع پس از آنکه از حضور قطعی خود در انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان خبر داد، گفت که هرگز به دنبال پُست و مسئولیت نبوده‌ است.خیلی خنده‌دار
آقای هاشمی رفسنجانی علت حضورش در پست های متعدد از ابتدای انقلاب تاکنون را "دستور و تکلیف" امام راحل و رهبر معظم انقلاب عنوان کرد. او گفت که "یا از طرف امام راحل یا رهبری معظم انقلاب تکلیف و دستور مسئولیت را متوجه من کرده است یا با خواست مردم و بزرگان، با آرای مردم بوده است و در آینده نیز به عنوان یک سرباز انقلابگیج شدم، همین‌گونه خواهد بود."

گرچه خبر نظر مثبت رهبر معظم انقلاب درباره کاندیداتوری آقای هاشمی در انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان از سوی اعضای این مجلس تکذیب شدپوزخند اما سخنان آقای هاشمی درباره پیروی‌اش از دستورات رهبر انقلابیعنی چی؟ با سوالات مختلفی روبرو شده است.

مهمترین ابهامی که بر سر سخنان روز گذشته آقای هاشمی همانند بسیاری دیگر از مواضع او سنگینی می کند، رویکرد دوگانه وی در 20 ماه گذشته است.

برخلاف تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر موضع گیری شفاف خواص، آقای هاشمی در دو سال اخیر بویژه در جریان فتنه 88 و آشوب های پر هزینه آن، هرگز حاضر به اتخاذ رویکردی روشن درباره فتنه‌گران نشد که حتی در برخی مواقع از جمله در نمازجمعه 26 تیرماه 88 به حمایت آشکار از آنان پرداخت.

به عنوان نمونه، حضرت آیت‌الله‌ العظمی‌خامنه‌ای گل تقدیم شما درست 20 روز پس از حماسه مردمی روز 9 دی ماه و اتمام حجت ملت ایران با جریان فتنه، حامیان آن و خواص ساکت، در دیدار اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى‌ به صراحت به خواص تاکید کردند: انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفاف‌سازى نیست ... خوب، باید معلوم بشود این کسى که در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل این چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجوید، بگوید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟

این تنها یک نمونه از تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب به خواص دوپهلو بود که به اعتقاد ناظران سیاسی آقای هاشمی از مصادیق مطرح این خواص بود. به همین دلیل بارها فعالان سیاسی و دانشگاهی از وی خواستند مرز خود را با جریان فتنه و سران وابسته آن مشخص کند؛ درخواستی که در 20 ماه گذشته هرگز اجابت نشد و حتی در مواردی نقطه مقابل آن مشاهده شد.

نگاهی به این رویدادها ناظران سیاسی را به این سوال ها می رساند که اگر آقای هاشمی آنچنان که امروز شنبه گفت پیرو دستورات و تاکیدات رهبر معظم انقلاب استوااااای، پس در بزنگاه های متعدد 20 ماه اخیر و جنگ تمام عیار جبهه متحد دشمنان علیه جمهوری اسلامی(در قالب فتنه) کجا بود؟نکته بین و در این مدت که رهبر انقلاب شخصا بارها علیه فتنه آمریکایی-اسرائیلی سال گذشته موضع گیری کردند، آیا آقای هاشمی هیچ تکلیفی در تبعیت از ایشان برای خود ندید؟باید فکر کردپوزخندتهوع‌آور


[ یکشنبه 89/12/8 ] [ 3:48 عصر ] [ حسین ] [ نظرات () ]

بولتن نیوز: روزگاری «علی‌‌محمد مؤدب» عزیز وقتی خبر مرگ «هاجر نویدی» دختری روستایی از اهالی روستای قلعه‌رئیسی (از توابع استان کهکیلویه) را شنید که بر اثر بیماری ساده‌ی «سرماخوردگی» و تنها به دلیل ناتوانی مالی برای تهیه‌ی دارو جان داد، چنین سرود:

  

ما کار خودمان را کردیم 

ما دو صفحه روزنامه، از مرگ عجیب تو نوشتیم 

و سخنگوی اصلاحات، به خبرنگارمان خندید  

ما خبر مرگت را در روزنامه تیتر یک کردیم 

 «مرگ در اثر سرماخوردگی»

 

اما باید آدم‌فضایی‌ها

با اسلحه‌های عجیب تو را هدف می‌گرفتند

تا ما هم

از دوربین تفنگ‌ آن‌ها

تو را در تلویزیون‌ها و پایگاه‌های اینترنتی می‌دیدیم

باید صاعقه‌ای از آسمان می‌آمد

و در آتشی سبز می‌سوختی

تا به چشم بیایی

یا دست کم باید زیباتر می‌بودی

و در حین بازگشت از کلاس موسیقی

با گلوله‌ای مشکوک کشته می‌شدی

 

خواهرم هاجر نویدی

روستازاده جوان‌مرگ به تیر 1381

خواهرانم، برادرانم

درگذشتگان به تاریخ این خاک سرخ

باید مثل خواهرم ندا به خرداد 1388 می‌مردید

تا به چشم می‌آمدید!

شاید به احترامتان یک دقیقه سکوت می‌کردند!

 

و این روزگاری، روزگار امروز سایت‌ها و رسانه‌های خبری ما نیز هست. دیروز یکی دیگر از مادران شهدا جان داد. «قر‌ةالعین ناوان». در بهشت‌زهرا. و بر سر مزار دو شهیدش. هنگام اذان ظهر. و در حال غبار روبی قبر فرزندانش. اما این تیتر ارزش خبری نداشت. به خاطر همین حتی بسیاری از سایت‌های خبری مثلا اصول‌گرا هم به آن نپرداختند. ولو به اندازه‌ی درج خبر در ستون سمت راست یا چپ خود. حتی رسانه‌ی به ظاهر ملی هم به خودش زحمت نداد این خبر را در یکی از بخش‌های خبری خود بگوید. آخر این خبر نه جنجالی است، نه مخاطب دارد و نه مسأله‌ی روز است. سایت‌ها باید به مسائل مهم‌تری بپردازند. مثل مشایی و رحیمی و توکلی و نادران و امثالهم. رسانه‌ی ملی هم کارهای مهمی دارد. ناسلامتی تا ساعاتی دیگر، تیم ملی با کره‌ی جنوبی بازی دارد و رسانه‌ی ملی وظیفه دارد برای افزایش روحیه‌ی بازیکنان تیم ملی، کرکری‌های افشین‌خان قطبی برای مربی کره را پخش کند.


ای کاش سایت‌های ما هم به اندازه‌ی سایت‌های ضد انقلاب، کار خبری بلد بودند. فقط کافی است نگاهی به این سایت‌ها بیاندازید. برای یک روز غذا نخوردن دروغین تاج‌زاده و یا اعتصاب غذای خشک نوری‌زاد، چه هیاهویی که راه نمی‌اندازند. فقط کافی است یک روز مجید توکلی شکم‌درد بگیرد، فردا همه‌ی این سایت‌ها تیتر یک می‌زنند «مجید توکلی، دانشجوی آزادیخواه ایرانی، در اثر شکنجه‌های زیاد، دچار خونریزی معده شد». راه به راه با خانواده‌ی زندانیان سیاسی مصاحبه می‌کنند و جملات و عکس‌هایی از آن‌ها منتشر می‌کنند که احساسات و عواطف را بر می‌انگیزد و اصلا مخاطب فراموش می‌کند که تا چند ماه پیش همین افراد بودند که می‌خواستند این نظام را ساقط کنند.


آری، وقتی آرمان‌های انقلاب اسلامی را خلاصه ‌کنیم به دعوا بر سر لحاف ملا، باید هم از درگیری توکلی و نادران با رحیمی، یا مکتب ایرانی مشایی، یا اصول‌گرا و اصلاح‌طلب بودن علی مطهری و... بنویسیم و جان دادن این مادر شهید را فراموش کنیم. باید هم فراموش کنیم که روزی روزگاری پدران و مادرانی هم در این ملک بودند که تمام هستی خود، یعنی فرزندان‌شان را برای دفاع از انقلاب و اسلام به میدان فرستادند. و حال در کنار عدم توجه مسئولین، تک به تک در حال پر کشیدن از این دیارند.


کاش سایت‌ها و رسانه‌ها به اندازه‌ی مشایی و رحیمی و توکلی و نادران و ایضا قطبی و تیم ملی و الخ هم که شده برای این اتفاقات جایی باز می‌کردند. مشکل همه‌ی این حضرات فوق‌الذکر و البته همه‌ی ما در این است که گاهی فراموش می‌کنیم که برای چه انقلاب کردیم، و چه کسانی و با چه آرمان‌هایی انقلاب را تا بدین‌جا رسانیده‌اند.


آقای توکلی! جناب نادران! رحیمی را رها کنید. عدالت‌خواهی فقط مبارزه‌ی با رحیمی نیست برادر! رحیمی دکتر باشد یا نه، خیلی توفیقی ندارد. عدالت‌خواهی یعنی همه را دیدن. و برای هر کس و هر چیز به اندازه‌ی خود، جا باز کردن. سهم این مادر شهید در تز عدالت‌خواهی شما کجا است؟

آقای مشایی! موضوع جعفر پناهی مهم‌تر است یا موضوع این مادر شهید و خانواده‌های شهدا؟ کدام یک به گردن شما بیشتر حق دارند؟ اصلا مکتب ایرانی را ول کن برادر، بچسب «مکتب شهدا» را!

آقای مطهری! به جای جمع کردن امضاء برای استیضاح احمدی‌ن‍ژاد، به دنبال استیضاح خود و دیگر نمایندگان مجلس باش. ناسلامتی شما نمایندگان این مردم‌اید! با رأی همین‌ها به کرسی سبز مجلس تکیه زده‌اید. اصلا فردا در صحن علنی مجلس رأی‌گیری کنید که چند نفر از نمایندگان خبر جان دادن این مادر شهید را شنیده‌اند؟


دیروز یکی دیگر از مادران شهدا جان داد. «قر‌ةالعین ناوان». در بهشت‌زهرا. و بر سر مزار دو شهیدش. هنگام اذان ظهر. و در حال غبار روبی قبر فرزندانش. او مادر شهیدان «مجید و محسن صادقی» بود. و من از آن می‌ترسم که این مادر شهید در آن دنیا شکایت بی‌وفایی این قوم را به فرزندان شهیدش بکند. و خدا نیاورد روزی را که شهدا از این قوم روی برگردانند.

 


[ شنبه 89/11/2 ] [ 10:3 صبح ] [ حسین ] [ نظرات () ]

ه گزارش «تابناک»، خانم فریده مهدوی دامغانی، مترجم آثار برجسته کلاسیک به زبان های فارسی و همچنین برخی آثار دینی به زبان های فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیای و... صبح امروز 23 دی با حضور در «کافه خبر» در جمع تنی چند از خبرنگاران از وضعیت نابسامان حوزه ترجمه در کشور انتقاد کرد و گفت: متاسفانه برخی آثار مذهبی ترجمه شده حتی بعضا متون اسلامی ترجمه شده دارای اشکالات ابتدایی فراوانی است که به دلیل فقدان دانش ترجمه در بازار منتشر و توزیع می‌شودمشکوکمگریه‌آور

وی آینده ترجمه در کشور را بسیار تاریک ارزیابی کرد و گفت: من که به شخصه از آبان ماه کار ترجمه آثار فارسی به زبان دیگر را کنار گذاشتم آن هم به واسطه عدم حمایت هایی است که از مترجم صورت می گیرد و اطلاع دارم بسیاری از همکاران من نیز دیگر حوصله کار کردن در این حوزه را ندارند.

وی افزود: علاوه بر ترجمه فضای ترجمه آثار دینی را سیاه تر از سیاه می بینم چرا که برخلاف تصور همه که ترجمه این آثار بسیار آسان است در ترجمه آثار دینی با سختی های بیشتری مواجه هستیم و نباید در مسیر ترجمه این آثار خللی در معنای اصطلاحات اعتقادی ایجاد کنیم. بارها در قرآن های ترجمه شده اشکالات فراوانی دیده‌ام اما وقتی بررسی در این کشور بر اساس دانش و تخصص نیست، باید هم شاهد چنین اتفاقاتی باشیم.

بنا بر این گزارش، کتاب «در آستان رحمت الهی، گردش و خیالپردازی در باغ بهشت...» یکی از ترجمه های مهدوی دامغانی در بیش از 850 صفحه است که کار ترجمه آن بیش از پنج سال به طول انجامید و اکنون به زبان فرانسوی و انگلیسی آماده چاپ و انتشار است اما متاسفانه چندین ماه است که در بلاتکلیفی برای چاپ به سر می برد.

وی در خصوص این کتاب اینگونه توضیح داد: «متاسفانه اینک بیش از 11 ماه است ـ از بهمن سال گذشته ـ که این مجموعه در بخش معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالت تعلیق مانده و افسوس که هنوز درصدد چاپ و انتشار آن برنیامده‌اند. حال آنکه این 2 جلد کتاب مجموعه‌ای نسبتا کامل از تمام خطبه‌ها و دعاها و زیارت‌ها و فرمایشات ائمه معصوم علیهم السلام و نیز قصیده‌هایی شیعی است که هرگز تاکنون کتابی به این شکل نه ترجمه شده و نه به چاپ رسیده است و جای تاسف دارد که این پنج اثر بدین شکل خاک می‌خورند... حال آنکه ضرورت و نیاز جوامع مختلف بوی‍ه برخی مسلمانان در سراسر دنیا برای این نوع کتاب‌های اسلامی بسیار زیاد است.»

مهدوی دامغانی تاکید کرد: «از آنجا که پیوسته بر ضرورت چاپ و انتشار کتب اسلامی تا این اندازه در کشور عزیزمان تاکید می‌شود چرا این کتاب‌های بسیار مهم و ارزشمند باید در چنین وضعیت تعلیقی باقی بمانند و در اسرع وقت منتشر نگردند؟ آیا نباید در اسرع وقت این نوع کتب اسلامی را به دست خوانندگان موردنظرشان رساند؟»

وی گفت سوالی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دارم و آن اینکه معاونت فرهنگی این وزارتخانه چه خطایی از من دیده است که قراردادی که با من برای ترجمه «سروده های عاشورایی»، «نامه های امیرالمومنین» و «شهربانو مادر حضرت علی بن الحسین» به فرانسه و ادبیات انگلستان و فرانسه داشته را فسخ کرده است؟! بدون اینکه حتی به من اطلاعی در این زمینه دهد و چرا به مدت 11 ماه است که انتشار کتاب «در آستان رحمت الهی» که یکی از مهمترین کتاب‌های شیعی در عصر حاضر  برای همه و به ویژه شیعیان می تواند باشد را به تعویق انداخته و این کتاب همچنان در حال خاک خوردن است در صورتی که قرار بود در تکا «طرح توسعه کتاب ایران» و ناشرانی در کشورهای فرانسه و هندوستان آن را منتشر کنند؛ این سوال من است از معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ضمن اینکه اگر نمی‌خواهند به هر دلیلی این کتاب را منتشر نکنند، لااقل اطلاع دهند ناشران دیگری از سازمان های دینی و دولتی این مجموعه را می‌خواهند، بدانیم که منتش نمی شود، در اختیار ناشران دیگر قرار دهم.

مهدوی دامغانی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به نابسامانی فضای کار ترجمه در کشور، ادامه داد: خواننده در این دریای کتاب های مختلف ترجمه‌ای گم می شود و نمی داند کدام مترجم برای اولین بار اثری را ترجمه کرده است، کدام اثر برای نخستین بار از زبان مبداء ترجمه شده و کدام اثر کپی از اثر دیگر است و... از این روست که باز تاکید می کنم باید خواننده ایرانی را راهنمایی کرد تا گزینه درست را برای مطالعه انتخاب کند.

«تابناک» امیدوار است با توجه به همت وزیر ارشاد و عملکرد او در این مدت برای رفع برخی سوء تفاهم ها میان هنرمندان و جریان اجرایی در خواست این بانوی اهل قلم ایرانی و سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سایر کشور ها را به بهترین نحو و با سرعت پاسخ دهد و این اطلاع رسانی را لطفی در جهت توجه مدیران به سرمایه‌های فرهنگی کشور تلقی کند و نه نکته‌ای برای تسویه حساب برخی مدیران میانی که بعضا در برابر برخی اخبار موضع منفی از خود نشان می دهند.

شایان ذکر است خانم مهدوی دامغانی، مترجم برجسته کشورمان به بیش از 5 زبان زنده دنیا کاملا مسلط بوده و آثار ارزشمند ترجمه شده وی برای ایران افتخارات جهانی آفریده است. او دو مرتبه‌ بانوی‌ نمونه‌ ایران ‌شده است.‌ در طول این چند سال اخیر، بیش از سی جلد از مهم‌ترین آثار منظوم و منثور ادبیات کلاسیک و معاصر جهان از جمله سمفونی روحانی آندره ژید، رنج‌های ورتر جوان اثر گوته، تریستان و ایزو اثر شاعر گمنام، نمایشنامه‌های شکسپیر و مولیر و اسکار وایلد را به زبان فارسی ترجمه کرده است. ترجمه چهار اثر از مهم‌ترین آثار دانته از جمله کمدی الهی و سه کتاب دیگر او «زندگانی نو»، «میهمانی» و «پیرامون سلطنت» که هرگز تاکنون در کشورهای خاورمیانه و یا حتی در کشورهای آسیایی ترجمه نشده نیز از شاهکارهای اوست.

از افتخارات وی می توان به دریافت چندین نشان لیاقت از کشور ایتالیا، دریافت چندین مدال افتخار از راونا (ایتالیا)، دریافت بالاترین نشان لیاقت از رئیس جمهور ایتالیا (2006)، شهروند افتخاری شهر راونا (ایتالیا)، پرکارترین مترجم ایرانی، برگزیده جایزه سال ولایت (1384) و برنده جایزه نیایش در گستره هنر و پژوهش به خاطر ترجمه انگلیسی صحیفه سجادیه، برگزیده کتاب سال رضوی به خاطر ترجمه زیارتنامه کامله حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به فرانسه و انگلیسی و دریافت لوح تقدیر در مراسم تکریم و تجلیل از شیخ عباس قمی (ره) در قم به خاطر ترجمه کتاب نفس المهموم به زبان فرانسه اشاره کرد.


[ شنبه 89/10/25 ] [ 8:32 صبح ] [ حسین ] [ نظرات () ]

سلام ولی از روی درد چند تا سوال دارم که توی این ایام  محرم شدیدا مغزم را مشغول کرده ومی دانم مطرح کردنش توی این فضا حتما یکسری مزایا داره ویکسری معایب ولی خوبیش بیشتر از بدیهاش می تونه باشه:

1- ارتزاق از راه دیدن مگر مکروه نیست  ؟؟؟چرا عده بسیار زیادی از این راه و ذکر مصیبت امام حسین (ع) معاش می کنند اونهم میلیونی!!!!!!!!!!.

2- چطوری می تونیم این مشکل را حل کنیم؟


[ شنبه 89/10/4 ] [ 8:12 صبح ] [ حسین ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 181833