سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://hegrat.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

بعد از خواندن مطلب زیر فقط ازتو خدای خوب می خواهم سیم مرا هم وصل کنی:

جناب مجاهدی نقل می کنند :
روزی در خدمت آقای مجتهدی صحبت از این بود که گاهی سیم انسان وصل می‌شود و گاهی نه! ایشان فرمودند:

ما غالباً تصور می‌کنیم که این ماییم که سیم خود را با عوالم ماورایی وصل می‌کنیم! ابداً این طور نیست! مثل این می‌ماند که یک سیم مویی ضعیفی مستقیماً به ژنراتور مولد برق وصل شود! که در این صورت شاهد ذوب شدن آن خواهیم بود. سیم از آن طرف وصل می‌شود و جریان برقی که متناسب با ظرفیت وجودی ما باشد از آن عبور می‌کند و به ما منتقل می‌شود. اینها تمثیل است والا سخن گفتن از سیم و جریان برق در تبیین ارتباطات معنوی درست نیست. بعد فرمودند:
آقاجان! در مبدأ فیض هیچ بخلی نیست. فیاض علی الاطلاق، علی الدوام فیض خود را بر عوالم هستی می‌بارد و هر موجودی به اندازه سعه وجودی و استعداد فطری که دارد از آن بهره‌مند می‌شود.

ببینید در همین عالم ماده، خورشید کارش پرتو افشانی است و موجودات کره خاکی هر یک به نوعی از نور افشانی خورشید بهره می‌گیرند ولی میزان این بهره‌مندی‌ها یکسان نیست .
انسان گاهی با ظلمت عالم ماده چنان خو می‌گیرد و به آن عادت می‌کند که هرگز لحظه‌ای به نورانیتی که در پس این پرده ظلمانی وجود دارد، نمی‌اندیشد و در طلب رسیدن به آن بر نمی‌آید و گاهی نیز از آن بدش می‌آید! که دیگر حسابش با کرام الکاتبین است. این‌ها کسانی هستند که پس از ایمان، به کفر روی می‌آورند:

 والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظمات، اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.

اگر یک شاعر آل الله در صفای باطن خود بکوشد و در مسیر اهل بیت، صادقانه قدم برداد مسلماً از امدادهای غیبی بهره‌مند خواهدشد و اگر بداند که واسطه این امدادها و فیض بخشی‌ها، وجود مقدس امام زمان (عج الله تعالی الفرجه الشریف) است و باطناً هر فیضی که به او می‌رسد پیش از آن که آن فیض را دریابد امام وقت در جریان آن قرار می‌گیرد، مسلماً در اعتقاد خود راسختر خواهد شد و با پای یقین در مسیر محبت حضرات معصومین (علیهم السلام) حرکت خواهدکرد و به فیض‌های بیشتر و والاتری نائل خواهدآمد.

دعبل خزاعی شاعر بلند پایه شیعی که شیخ طوسی و مرحوم نجاشی در کتب رجالی خود او را بسیار ستوده‌اند و از یاران حضرت ثامن الائمه‌اش بر شمرده‌اند، مردی بوده شجاع، منیع الطبع و مدافع سرسخت اهل بیت (علیهم السلام) که در حکومت جابرانه بنی عباس در هجو رشید و مأمون و معتصم و واثق و سایر خلفای عباسی کوشید و قصاید بسیار بلند و شیوایی در مناقب ائمه طاهرین (علیهم السلام) سرود و به این امر افتخار می‌کرد و می‌گفت:
پنجاه سال است که چوبه دار خود را بر دوش می‌کشم!
می‌گویند که دعبل خزاعی در شهر مرو به محضر حضرت علی بن موسی الرضا – علیهما آلاف التحیه و الثنا – مشرف شد و به آن امام همام عرض کرد:
شعری را در مدیحت شما سروده‌ام و آن را تاکنون برای کسی نخوانده‌ام و با خدای خود عهد کرده‌ام که آن را اول به محضر شما عرضه بدارم و بعد برای شیعیان شما بخوانم.
دعبل قصیده شیوای خود را که حدود 120 بیت بود و بعدها به «مدارس آیات» معروف شد برای آن حضرت قرائت کرد و هنگامی که به این بیت رسید:
و قبر ببغداد لنفس زکیه تضمنها الرحمن فی الغرفات
و مرادش، مزار شریف حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در بغداد بود،

 امام از او پرسید:
می‌خواهی دو بیت بر قصیده تو اضافه کنم؟
دعبل عرض کرد:
آری یابن رسول الله!
حضرت فرمودند:
و قبر بطوس یا لها من مصیبه الحت علی الاحشاء بالزفرات
الی الحشر حتی یبعث الله قائماً یفرج عنا الغم و الکربات

وقتی که دعبل از امام پرسید:
این قبر چه کسی است که در طوس است (که من از آن اطلاعی ندارم؟) حضرت به جانب خود اشاره کردند که : قبر من است و دیری نمی‌گذرد که طوس، مرکز رفت و آمد شیعیان من خواهدشد ...
ماجرای دیگر دعبل خزاعی را از زبان حضرت آقای مجتهدی بشنوید :
روزی دعبل خزاعی به محضر امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شرفیاب شد. چون آن روز مصادف با یکی از اعیاد اسلامی بود و حضرت جلوس فرموده بودند، دعبل از امام اجازه خواست که قصیده‌ای را که به تازگی سروده‌است قرائت کند، حضرت اجازه دادند.

دعبل سرگرم خواندن قصیده خود شد و پس از آن که ابیاتی از آن را قرائت کرد، امام او را  امر به سکوت کردند و سپس خود به خواندن مابقی ابیات قصیده دعبل پرداختند!
حاضران در مجلس نگاه خود را به دعبل دوخته بودند و دعبل که تحمل آن نگاه‌های معنی‌دار را نداشت به تنگ آمد و عرض کرد:
یابن رسول الله! این قصیده را من دیشب سروده‌ام و جز خدا کسی از آن اطلاعی ندارد! شما کجا این شعر را خوانده‌اید و به خاطر سپرده‌اید؟!
حضرت فرمودند:
راست می‌گوید! دیشب که صورت ملکوتی شعر تو را از عالم بالا به عالم ناسوت می‌آوردند، آن را به من عرضه داشتند و من اکنون از روی همان نسخه عرشی شعر تو را می‌خوانم!
حاضران در مجلس از سوءظنی که به دعبل برده بودند، شرمنده شدند و دعبل، رو سپید و سرافراز و مباهی از عنایتی که امام به شعرای متعهد شیعی دارند و آنان در این مسیر از امدادهای غیبی برخوردارند، با قلبی سرشار از ایمان و اطمینان از خدمت حضرت مرخص شد.

 


[ شنبه 86/6/17 ] [ 3:36 عصر ] [ حسین ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 184560