سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://hegrat.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک های مفید
iran web hosting & web design
قدیمی اما جالب!!!http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/144.gif





سید محمدرضا دربندی رایزن فرهنگی ایران در آتن


هنگامی که در مارس 1988، «فرانک میلر»، آخرین بخش کتاب طنزش را تدوین و منتشر ‌می‌نمود، به هیچ وجه گمان نمی‌کرد در مارس 2007 از این مجموعه، فیلمی ساخته و اکران شود که حرف و حدیث‌هایی برای او، کتابش، کارگردان و شرکت تولیدکننده به دنبال داشته باشد.
فیلم که به نمایش درآمد، رسانه‌های جهان، معرکه آرای موافق و مخالف شدند و ده‌ها مقاله درباره آن نگاشته شد که حاوی نقض و ابرام و طرح ابهام‌های گوناگون بود؛ از جمله ابهامات این بود که شرکت «وارنر» با چه انگیزه‌ای این فیلم را ساخته است؟ آیا توطئه‌ای علیه ‌ایران در کار بوده یا اینکه صرفا به فکر تجارت و گیشه بوده‌اند؟ اگر توطئه‌ای بوده، سردمداران دولت آمریکا در آن چه نقشی داشته‌اند و اگر انگیزه سیاسی در کار نبوده و ساخت و نمایش این فیلم، تصادفا با وضعیت امروز ‌هم‌زمان بوده، این تحریفات به چه منظور صورت گرفته است؟ چرا تاریخ را وارونه کرده‌اند؟ چرا ایرانیان را خشن نشان داده‌اند؟ چرا ایرانیان را با چهره‌ای زشت و مانند انسان‌های اولیه به نمایش گذاشته‌اند؟ و… که هنوز هم پاسخ این پرسش‌ها کاملا روشن نشده است!

از قضا، یونانی‌ها نیز آکنده از پرسش بودند و علاوه بر این پرسش‌ها، می‌پرسیدند: ‌هالیوود از به تصویر کشیدن مبارزات قهرمانانه و از خودگذشتگی شهروندان اسپارتی، چه هدفی را دنبال می‌کند؟ چرا این فیلم، پرفروش‌ترین فیلم در تاریخ سینمای یونان شد؟ چرا خشایار شاه را دارای انحراف جنسی معرفی می‌کنند، حال آن که در آن روزگار، این کار در بین آتنی‌ها، معمول بوده است؟ آیا بوش، همان لئونیدا، اسپارت هم واشنگتن و‌ ترموپیل نیز بغداد است؟ آیا سربازان ایرانی پنج میلیون نفر بودند؟ و این پرسش‌ها همچنان ادامه دارد و پاسخ درستی هم به آنها داده نشده است.

در این نوشتار، بدون آنکه به تکرار آنچه تاکنون بیان شده، بپردازم، دیدگاه‌‌های چند تن از نویسندگان مشهور یونان را پیرامون فیلم 300 ارایه کرده تا با دیدگاه آنان پیرامون این فیلم آشنا شوید.
اغلب نویسندگان یونانی، نخست مبانی تاریخی این فیلم را زیر سؤال بردند، به گونه‌ای که «افی گازی»، استاد تاریخ دانشگاه آتن در روزنامه «ویما» نوشت: خیلی مسخره است، اگر کسی از سناریوی برگرفته از کتاب کمیک فرانک میلیر، بخواهد به حقایقی از جنگ ‌ترموپیل دست یابد، فیلم 300 برگرفته از این کتاب است که درگیری‌ها را به صورت نقاشی به تصویر کشیده و کارگردان فیلم هم، به همان سبک آن را وارد سینما کرده است و مطمئنا این تصاویر در چهارچوب تاریخ هرودت نمی‌گنجد.

«یانیس متروپلوس»، سردبیر مجله «ایکونوس» هم نوشت: این فیلم، تاریخ را کاملا تحریف کرده و آنچه «ژاک ساندره» ارایه می‌کند، با حقیقت تاریخی همخوانی ندارد، به گونه‌ای که حتی جامعه اسپارتی را مشکل‌دار و نگران معرفی می‌نماید و این نوع موضعگیری در واقع، ریختن روغن بر روی آتش است.
وی همچنین تأکید می‌کند: مشخصه فیلم 300 این است که برای کودکان ممنوع است و آنان تنها به همراه خانواده‌هایشان می‌توانند به تماشای این فیلم بنشینند، زیرا خشونت بیش از اندازه‌ای در آن به نمایش درمی‌آید، تا جایی که خون حتی روی لنز دوربین فیلمبرداری هم پاشیده می‌شود و این چیزی است که اصلا با تاریخی که هرودت نوشته، همخوانی ندارد.

«ژاک ساندر»، کارگردان فیلم ادعا می‌کند: این خونریزی برگرفته از اشعار «سام پیک ناب» است؛ یعنی نه حالتی شاعرانه دارد و نه‌ بنا بر حقایق تاریخی هرودت است.
«تئودورس آنجلوپولوس»، کارگردان شهیر یونانی نیز اظهار داشت: بیشتر آمریکایی‌ها حد و مرزی را در هیچ مساله‌ای رعایت نمی‌کنند و با مسائل تاریخی نیز مانند دیگر مسائل برخورد می‌کنند؛ برای مثال، یادآوری می‌کنم که فیلم قدیمی اودیسه که به کارگردانی «کرک داگلاس» تهیه شده بود، هیچ ربطی با واقعیات تاریخی نداشت. آمریکایی‌ها تاریخ را افسانه‌وار می‌انگارند و به همان صورت آن را ارایه می‌کنند و در واقع، فیلم‌های افسانه‌ای تولید می‌کنند. این چیزهایی را که در فیلم 300 به عنوان تاریخ معرفی می‌کنند، تاریخ نیست، اما تا چه حد اینها مجازند که افسانه را با تاریخ بیامیزند، نمی‌دانم؛ آنچه مسلم است، این که کسی از این بابت آنها را بازخواست نمی‌کند.

آنجلوپولوس ادامه می‌دهد: برای برخی، جمله «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، ملاک کار است، ولی نمی‌تواند باعث پنهان شدن حقایق گردد و تحریف حقایق، ممکن است از نظر قانونی تنبیه نداشته باشد، ولی تاریخ آن را محکوم می‌کند.
وی همچنین تأکید می‌کند: پس از گذشت 2500 سال از جنگ‌ ترموپیلون و به رغم تلاش‌های تاریخ‌نویسان باستان و معاصر، هنوز شک و ‌تردید‌های فراوانی در این باره وجود دارد و پرسش‌های بسیاری بدون پاسخ مانده است. آیا یونانیان سیصد نفر یا هزار نفر بوده‌اند؟ آیا ایرانیان پنج میلیون و یا چند هزار نفر بوده‌اند؟ آیا محلی که در آن جنگ درگرفت، صد متر یا دویست متر بوده است؟ چرا اسپارتی‌ها با اینکه از بی‌فایده بودن حضور در‌ ترموپیلون خبر داشتند، در آنجا ماندند؟ جمله «یا پیروز یا کشته» چه مفهومی را برای اسپارتی‌ها در خود نهفته داشته است؟ این پرسش‌‌ها و بسیاری دیگر از این دست، هنوز بدون پاسخ مانده است.

«خیریوس خریستودولوس»، محقق مرکز تحقیقات یونان، نیز می‌گوید: هرودت می‌نویسد: یونانیان در سه روز، جنگ پیروزمندانه‌ای داشتند، ولی از تاریخ هرودت مشخص نمی‌شود که تعداد ایرانیان پنج میلیون نفر بوده است و بر اساس اسناد تاریخی گوناگون، نیروهای ایرانی بین دویست الی سیصد هزار نفر برآورد می‌شود که ‌این تعداد، شامل افراد جنگی و مسئولان نگهداری از اسب‌ها هم‌ بوده است.
وی ادامه می‌دهد: در این فیلم، دیدگاه‌های اسپارت‌ها، مانند دیدگاه‌های رامسفلد معرفی می‌شود. بدن جنگجویان اسپارتی نیز مانند بدن عضلانی رامبو ارایه می‌شود. «لئونیدا» هم به یک نظامی آمریکایی در بغداد تشبیه و ایرانیان هم مانند غول‌های بی‌شاخ و دمی که تنها به دنبال مکیدن خون انسان هستند، معرفی می‌شوند. آتنی‌ها هم شباهت به اروپایی‌ها دارند و تنها اسپارت‌ها مانند آمریکاییان، مردان حقیقی هستند.

به نظر من، نباید به ‌این گفته‌های احمقانه گوش کرد، تاریخ بشریت در اقیانوسی از خون، غوطه‌ور است و بر شن‌های گداخته گام برداشته و حتی یک فارغ التحصیل معمولی رشته تاریخ به خوبی می‌داند که امپراتوری هخامنشی، یکی از باستانی‌ترین و بزرگ‌ترین امپراتوری‌هایی بوده که باعث گسترش فرهنگی شده و تعداد بسیاری از پادشاهان بزرگ آن، از جمله داریوش و خشایار شاه، حاکمانی روشنفکری بوده‌اند. تولیدکنندگان این فیلم، تاریخ را خوب می‌دانند، اما آن را تحریف کرده‌‌اند.

گروه دیگری از نویسندگان یونانی، ضمن تأکید بر بی ارزش بودن فیلم از نظر تکنیک، بی‌محتوایی آن را خاطر‌نشان ساختند، همان گونه که خانم «ماریا‌ترونر، ناقد مشهور سینمایی یونان هم در روزنامه «الفتروتیپیا» نوشت: این فیلم برای من به عنوان یک یونانی توهین‌کننده نبود، ولی به عنوان یک بیننده، واقعا اهانت‌آمیز بود، صحنه‌های مستمر خونریزی، آدم کشی، وحشیگری و فریاد‌های مستمر بیهوده که مانند مته مغز آدم را خراش می‌داد، به گونه‌ای بود که انسان احساس می‌کرد به حریم او تجاوز شده است. در این فیلم، همواره جنگ‌طلبی تداعی می‌شد و در عصری که جهان، آشوب‌زده است و در گوشه و کنار آن، صدای طبل جنگ شنیده می‌شود، باعث پیچیده‌تر شدن اوضاع می‌شد.

«کاکوریوتیس»، استاد دانشگاه آتن نیز می‌گوید: این فیلم به سبب استفاده از تکنولوژی رایانه‌ای، به پر فروش‌ترین فیلم تبدیل شد، در حالی که فیلم «زندگی دیگران» که فیلم بسیار خوب و مناسبی است و در حال حاضر در دو سالن سینما در شهر آتن اکران می‌شود، مشتری چندانی ندارد. به هنگام نگاه کردن فیلم 300، تماشاچیان همراه با خوردن پاپ کورن به تماشای خونریزی‌های بی اندازه فیلم می‌نشینند، ولی پس از دو ساعت دیدن خون و خونریزی، خسته و سرانجام ناراضی به منازل خود برمی‌گردند.

وی همچنین اظهار می‌دارد: من نیاز کار هنری را درک می‌کنم و انتقاد من به کارگردان این نیست که چرا ایرانیان را غول نشان می‌دهد و یونانیان را انسان؟ بلکه موضوع این است که چرا خشایار شاه را دارای انحراف جنسی معرفی می‌کند، در حالی که در جامعه اسپارتی آن روز، انحراف جنسی چیز معمولی بوده است!
خانم «آنتیگونا متروپولوس»، سردبیر مجله «نیواستیوا» نوشت: دیدن این فیلم که بر مبنای یک نقاشی کلاسیک تهیه شده و تکنیک‌های رایانه‌ای خوبی هم برای ساخت آن به کار رفته، مانند سیگار کشیدن، که برای سلامتی مضر است، برای سلامتی فکر انسان‌ها زیان‌آور است.

وی سپس تأکید می‌کند: این موضوع خیلی تأسف برانگیز است که کارگردان این فیلم، وقتی که متوجه شد، احتمالا تعدادی از منتقدان فیلم، او را فاشیست قلمداد خواهند کرد، اصلا نگران و ناراحت نشد. برعکس نخستین واکنش وی این بود که من شدیدا فاشیست را دوست دارم و برای من بخش مهم این فیلم، زمانی است که پس از پایان یک مرحله از جنگ، لئونیدا یک سیب را با آرامش گاز می‌زند!

برخی نویسندگان هم بر سیاسی بودن این فیلم تأکید داشتند و می‌گفتند: فیلم 300 برای امروز ساخته شده و به حوادث این روزگار اشاره دارد؛ از جمله خانم «آندرا دلی آکا» از روزنامه «اثنوس» نوشت: این فیلم در واقع شهروندان، سیاسیون و سربازان امروز ایران را نشانه رفته است. ممکن است بگویید امپراتوری ایران باستان، کشوری اشغالگر و توسعه‌طلب بوده است، اما آیا اسپارت‌ها سالیان سال با آتنی‌ها و شهروندان تیواس و مقدونیه درگیر نبوده‌اند؟ مگر قیصر و اسکندر بزرگ چه کار کردند؟ غیر از این است که آنان هم، همین کارها را انجام دادند؟

این فیلم هرچند به ظاهر بخشی از تاریخ یونان باستان را معرفی می‌کند، ولی در واقع، به طرح ادعاهای واهی مبارزه با ‌تروریسم بین‌المللی و شعار کاخ سفید؛ یعنی «نظم نوین جهانی» امپراتوری آمریکا پرداخته است.
هرچند ژاک ساندر اصرار می‌کند که تحت هیچ شرایطی، نخواسته و نمی‌خواهد به رهبران امروز کشورها اشاره‌ای داشته باشد، ولی وی با استفاده از روش سنتی؛ یعنی استفاده از رنگ سفید برای نشان دادن نقش‌های مثبت و رنگ سیاه به عنوان سمبل بدی‌ها، برای بد نشان دادن نیروهای ارتش خشاریاشاه؛ یعنی ایرانیان، بهره جسته است.

«یانیس گلوساری»، نویسنده معروف یونانی هم در مجله «کاتی مرینی» نوشت: فیلم بد سلیقه 300، اسپارتی‌ها را افرادی طرفدار دمکراسی معرفی می‌کند که برای نجات یونان و شهرهای آن، خود را قربانی می‌کنند و یونان را به گونه‌ای نشان می‌دهد که تمدن غرب از آن نشأت گرفته است، ولی از کورش بزرگ، ‌پدربزرگ خشایار شاه که در سال 539 پیش از میلاد، بیانیه حقوق بشر را برای نجات یهودیان صادر کرد و این اقدام تاریخی و بی نظیر وی بر کسی پوشیده نیست، هیچ یادی نمی‌کند. فیلم 300 نه تنها در تاریخ سینما نخواهد ماند، بلکه هیچ هنرمندی از یونان، ایران و حتی آمریکا، آن را جدی نخواهد گرفت.

برخی هم از زاویه دیگر به ‌این فیلم نگریستند و گفتند: فیلم 300 هر چه بود، جیب سینماداران یونان را پر کرد و چندی دیگر هم جیب آژانس‌های مسافرتی را پر خواهد کرد. در این زمینه، خانم «ماریا کاچوکاتی»، نویسنده مجله «اپسیلون» می‌گوید: مردم یونان با فرود آوردن سر تعظیم در برابر مردان کارتنی اسپارتی و توانایی جنگی آنان، باعث شدند که ‌این فیلم گیشه موفقی داشته باشد، به گونه‌ای که در ده روز نخست اکران، پانصد هزار بلیت فروخته شد، ولی دیدگاه ناقدان که تعداد آنان نسبت به بینندگان، بسیار کمتر است، با مردم تفاوت داشت. مردم در این فیلم چه دیدند که ناقدان متوجه آن نشدند و یا اینکه ناقدان در این فیلم چه دیدند که عموم از آن خبر ندارند؟

وی همچنین تأکید می‌کند: با نمایش فیلم 300 گویا، منطقه ‌ترموپیلون به دروازه داغ گردشگری تبدیل شود، هرچند ‌این منطقه و منظره آن در فیلم فرانک میلر، به طور طنزآمیزی به تصویر کشیده شده و به جای اینکه منبع حیات باشد، بیشتر یادآور مرگ بوده است.

این فیلم هفتاد میلیون دلار در آمریکا و 325 هزار یورو در یونان فروش داشته و باعث شده است افرادی که ‌این فیلم را دیده‌اند، به دیدن محلی تشویق شوند که سیصد قهرمان سوپرمن با ارتش خشایار شاه و بردگان اجیر شده ارتش وی جنگیده‌اند. اکنون کسانی می‌خواهند از نزدیک، محلی را ببینند که یونانی‌ها در آنجا از اجساد ایرانیان دیواری درست کرده بودند و پادشاه، اسپارت بر بالای سر این اجساد، در خلال استراحت چند دقیقه‌ای، یک سیب آبدار گاز می‌زد.
در پایان به نظر می‌رسد، با خواندن ‌این دیدگاه‌ها، شما نیز چون من به ‌این جمله باور کنید که «هرچند یونانی‌ها در حوزه جغرافیایی غرب قرار گرفته‌اند، ولی از نظر فکری، روحی و فرهنگی، شرقی هستند».


[ چهارشنبه 86/3/23 ] [ 3:58 عصر ] [ حسین ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب


بازدید امروز: 109
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 184390